بوده شیطان صفتانی که خدائی کردند 
بر سرِ ماذنه ها نغمه سرائی کردند 

تا بگویند که ما نیز مسلمان شده ایم 
رفته از داغِ جبین پرده گشائی کردند 

به رخِ شهر فقط رنگ سیاهی زده اند 
بعدِ هر شادیِ ما نوحه سرائی کردند 

تیغِ دین تا که فتادست به سر پنجه شان 
شده بی بال و پر آنان ، که همائی کردند 

رنجِ دین قسمت ما بود ، ولیکن آنها 
گنجِ دین برده و با آن ، چه صفائی کردند 

نان ما نذر همین تازه مسلمانان شد 
نذرِ آنان که چنین جور و جفائی کردند 

ننگشان باد که از کیسه ی مردم بردند 
خرجِ عیاشی هر بی سر و پائی کردند 

نزدِ ایشان دگر از قهرِ خدا هیچ مگوی 
همگی پشت به هر خوف و رجائی کردند

پسرم ، قبله شناسی نبوَد راهِ کمال 
این نشان هدیه به هر قبله نمائی کردند

گاه ، داغِ به جبین ، داغِ سر افکنده گی است 
خورده پیشانیِ آنان که خطائی کردند 

قصه کوته کن و بسپار سپهرا بخدا .
دوختند کام و دهانی که صدائی کردند 

                                      #سپهر 


مشخصات

آخرین جستجو ها